Search results
1 mrt. 2024 · سفر × مرد متاهل × داستان سکسی × داستان مرد متاهل × سکس مرد متاهل ×. نیلوفر در سفر. گفت که یکماهه زن و بچم رفتن شهرستان خونه ی پدرش و من تنهام و بشدت نیاز به سکس دارم شما خیلی زیبایین و این حرفها ...
- داستان سکس گی با پسر همسایه مون - داستان سکسی متنی - کون باز | KONBAZ
پسر همسایه × گی × داستان سکسی × داستان گی × سکس گی × ورود به...
- داستان سکس گی با پسر همسایه مون - داستان سکسی متنی - کون باز | KONBAZ
2 dagen geleden · زندگی به من آموخت از خردم استفاده کنم خیلی جاها اشتباه کردم اما باعث بدبختی کسی نشدم به کسی کار اشتباه آموزش ...
- 1 min
- 499
- کافه نیلو ( کانال رسمی ) cafe nilu official
لز اولین باری که نیلوفر رو دیدم متوجه برق شیطنت درنگاهش شدم. یه جور شیطنت زنانه خاص. با شوهرش رامین اومده بودند خونمون. رامین همکار شوهرم علی بود....
- ۲– داستان سکس
- بچه‌های مدرسه ی فاک
- ۳– داستان سکس
از پشت میزش اومد اینور و داشتم بدنش رو دید میزدم ی لبخند ملیح هم روی لبم بود و مشغول کس کردن فکرش بودم، یه فیس دخترونه با حال داشت ک تو نگاه اول مجذوب چشمای درشت مشکیش شدم قد متوسطش منو یاد دوست دختر قبلیم انداخت و یییییییییییک دفعه نگاهم به سینه هاش افتاد که به نظرم از دوسه تا جفتم بیشتر بود تو اون لباسش خیلی حشریم کرد، منتظر بودم هر چی زود تر کس ...
(جالبم اینکه نگفت امروز بودش چرا زودتر نیومدی فلان.)گفتم پس یک لطفی به من کن شمارمو بده بهش هروقت اومدن تماس بگیرن من خدمت برسم،نیشش تا بناگوش باز شد رفت دفترچه تلفن رو آورد و وا کرد منم فرصتو غنیمت شموردم و نشستم رو مبل راحتی کناره میزش اینم خوشحال از اینکه به زودی همین لبخندهای کیریش رو قراره رو تخمای یه جنتلمن لاکچری ک بنده حقیر بودم بزنه ی کم د...
جفتمون بیحال یه نیم ساعتی همونجا تو بغل همدیگه عشق بازی استراحت کردیم بعد دوتایی تا قرار شد بریم حموم،یه خورده سرش گیج می رفت یه نمه رفت دراز کشید روتخت تا برگردم وقتی برگشتم دیدم بگا رفتم بععععله،اون ی کوچولو هشیشی ک رفیق ناباب بنده گذاشته بود کف دستم از جیب پیرهنم افتاده بود بیرون کناره تخت و مژگان خانومم و میدیدم ک با چشمای قرمز میگفت این چیه ای...
سلام دوستان اسم من فرشاده و ۳۲ سالمه این خاطره بر میگرده به ۵ یا ۶ سال پیش اون موقع ماشین نداشتم و با اتوبوس میرفتم شهرستان در ضمن اینو بگم که من ۱۰ ساله تهرانم متولد و بزرگ شده یکی از شهرهای ...
سکس خواهر و برادر – صد داستان سکسی 5 days ago - من رضا22 سالمه یه ابجی دارم به اسم نیلوفر که 21 سالشه و دانشجوری پزشکیه .دختر خیلی خوب و مودبیه.
